شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل
پـدرت باتن مـجـروح تـو تـنتهـا مـانـده پـدری پـیـر که دربـهـت تـمـاشـا مـانده
حق بده خیره بهاین قـامت پاشیـده شوم چیزی ازپیکرت ای یـوسف بابا مانده؟
اربـاً اربـاییات ازدوربه چـشـمـم آمـد یک نشانی زتو هرگوشۀ صحرا مانده
خم شدم بوسهای اززخم سرت بـردارم در هـمـین حال کـمـانی کـمـرم تـامانده
ای جـوانـان کـمـک این پـدرپـیـرکـنید بـر تـن خـاک تـن اکـبــر لـیــلا مــانـده
قـطـعهقـطعه بـسـپاریـد بـدن را به عـبا جمع شد پیکرش از دشت؟نه حالا مانده
چقـدرکـم شـدهای یاکه مـکـسرشـدهای ای که نزدیکیترین روضه به مادر شدهای